میوه خور. خورندۀ میوه، آن که روزی وی میوه باشد و از میوه زندگی کند. (ناظم الاطباء) : فکه، حیوان میوه خوار. (یادداشت مؤلف). و رجوع به میوه و میوه خور شود
میوه خور. خورندۀ میوه، آن که روزی وی میوه باشد و از میوه زندگی کند. (ناظم الاطباء) : فَکِه، حیوان میوه خوار. (یادداشت مؤلف). و رجوع به میوه و میوه خور شود
خورنده گیاه، جانوری که خوراکش منحصرا گیاهان و علفها باشد علف خوار جمع گیاه خواران. یا گیاه خواران. ( جمع گیاه خوار) جانورانی که منحصرا تغذیه آنها از انساج گیاهی باشد از قبیل دامها و انواع گوزنها و آهو ها و برخی حشرات علف خواران، علف زار مرتع: چون ربیع بودی بگیاه خوار از آنجا برفتندی
خورنده گیاه، جانوری که خوراکش منحصرا گیاهان و علفها باشد علف خوار جمع گیاه خواران. یا گیاه خواران. ( جمع گیاه خوار) جانورانی که منحصرا تغذیه آنها از انساج گیاهی باشد از قبیل دامها و انواع گوزنها و آهو ها و برخی حشرات علف خواران، علف زار مرتع: چون ربیع بودی بگیاه خوار از آنجا برفتندی